نیاز چیست؟
هر ارگانیسمزندهنیازهاییدارد کهارضایآنشرطبقا، رشد و تکاملآناست. اینموضوعدر مورد انساننیز صدقمیکند . هر نوعفعالیتآگاهانهانسان، در نهایتبهسویارضاینیازها هدایتمیگردد. نیازهایانسانی، فلاسفهیونانقدیمرا نیز بهتفکر وا داشتهبود، اما از آغاز قرنهیجدهمبهعنوانیکمسئلهاساسیمورد توجهدانشمندانیقرار گرفتکهدر چهارچوبنظریههایاقتصادیبهپدیدهها و مسائلاجتماعیو روانینیز میپرداختند و اولینتعاریفاز نیاز نیز توسطآنها مطرحشد. مثلا فنهرمان(3، ص14) در سال1832 واژهنیاز را چنینتعریفمیکند:احساسکمبود، همراهبا کوششدر جهتبرطرفکردنآن. بنا بهتعریفدیگر، نیاز فاصلهو خلا بینواقعیتموجودو شرایطمطلوباستکهبا توجهبهارزشهایجامعهامکانظهور مییابد و اگر امکانتغییر شرایطموجود برایارضایآنوجود نداشتهباشد بهصورتبالقوهباقیمیماند. اینتعریفاز سهبخشتشکیلشدهاست: 1 ـ فاصلهبینشرایطموجود و واقعیــ تفاوتهاییکههمیشهوجود دارد و افراد را بهنیازمند و نیازمندتر تقسیممیکند ـ و شرایطمطلوبدر جامعهباید مشهود باشد. 2 ــ اینشکافو خلا باید بهعنواننیاز مورد پذیرشجامعهـ اگر جامعههمگنباشد و همهبخشهایآناز مجموعهواحدیاز ارزشها تبعیتکنند و آنها را پاسبدارند ـ قرار گیرد و با ارزشها وپندارهایآنهمخوانیداشتهباشد. 3 ــ اینشکافو خلا باید از نظر امکانتغییر، قابلبررسی، و بطور بالقوهارضاءشدنیباشد. اگر تغییر شرایطبرایارضاینیاز ممکننباشد، باید نیرویخود را صرفموقعیتیکرد کهامکانتغییرآنبراینیلبهرضایتوجود دارد.
دیدگاهها
جریانطبیعیپیدایشنیاز با سرشتو طبیعتانسانآمیختهاست. سرشتانساندارایخصوصیاتیاستکهاو را ازحیواناتمتمایز میکند. او بر عکسحیواناتبهعلتکمبود و فقر غریزه، از بدو تولد بهکمکدیگر انسانها محتاجاست. اما اینمحتاجبودنتنها شاملتغذیه، لباسو مسکننمیشود. او یکنیاز اساسیدیگر نیز دارد کهمیباید باکمکدیگرانآنرا ارضاء کند و آن، نیاز بهروابطاجتماعیبا دیگراناست. تبیینو تفسیر نیازها در قلمرو علوممختلفبا تعابیر گوناگونهمراهبودهاست. در اینمیان، علومروانشناسیو جامعهشناسیهرکدامدر محدودهخوداز زوایایمختلفبهبحثدربارهپدیدهنیاز، پیدایشو تطور، انواع، پویاییو سلسلهمراتبنیازها پرداختهاند (3، ص(.
نیاز از دیدگاهروانشناسی
واژهنیاز ابتدا در اوایلدهه1930 در مباحثروانشناسیبهکار گرفتهشد و منظور از آن، متغیر انگیزانندهایبود کهباعثرفتار خاصیدر فرد میشد. بهتعبیر دیگر، نیاز عبارتبود از یکخواستکهباعثرها شدنانرژیمیگردیدو نیروییایجاد میکرد کهبراینیلبههدفخاصی، رفتار ویژهایرا موجبمیشد. در تعریفدیگر، نیاز کهدرپارهایاز نوشتهها آنرا با انگیزه،1 خواست، تمایلو آرزو مترادفدانستهاند بهنیرویذهنیاطلاقمیشود کهموجبانگیزشو سرزدنرفتار خاصیاز آدمیمیگردد تا نیاز بیدار شده(پدید آمده) ارضا شود (2، ص ( نمودار 1-1. تقدم و تأخر نیاز، خواست و انگیزه
تعریفالکساندر ماری Henry Alexnder Murry از نیاز، دارایجامعیتنسبیاست؛ از نظر او، نیاز عبارتاستازنیروییکهاز ذهنیاتو ادراکآدمیسرچشمهمیگیرد و اندیشهو عملرا چنانتنظیممیکند کهفرد بهانجامرفتاریمیپردازد تا وضعموجود را در جهتیمعینتغییر دهد و حالتنارضایتیرا بهرضایتو ارضا تبدیلکند (2، ص10).بهبیانلیوکرت، روانشناسانهنوز تعریفدقیقیاز نیاز ارائهندادهاند. او پنجمشخصهبراینیاز میشمارد:
ـ احساسکمبود؛
ـ تصور (نامشخص) از چاره؛
ـ کشاکش؛
ـ تشخیصجهت؛
ـ تشخیصشیء مطلوب.
اما اینصفاتواقعا مشخصکنندهواژهنیاز هستند یا نه، خود بستگیبهطرز نگرشبهپدیدهدارد (3، ص15)
بهعقیدهاندیشمندانعلمروانشناسی، نیاز یکپدیدهروانی، و منشا آندر درونانساناستو پویاییآننیز تابعقانونمندیو قواعد خاصیاست. در اینمیاننظریهمازلو Maslow دربارهنیازها، موجبمباحثگستردهایدر علممدیریتو رفتار سازمانیگردید (نمودار 2ــ1). او نیازهایانسانیرا نوعمخصوصی از غرایز میداند کهدر حیواناتیافتنمیشود. ویدر کتابانگیزشو شخصیت(2، ص16) بهنیازهایمربوطبهدانستنو فهمیدنو نیازهایزیباییشناختینیز اشارهمیکند و متذکر میشود کهدربارهایننیازها اطلاعکمتریدر دستاست. ویسلسلهمراتبنیازها را یکترکیببا نظمغیرقابلانعطافقلمداد نمیکند، بلکهبهعقیدهویممکناستدر اینسلسلهمراتب،نیازهایافراد متغیر باشد. مازلو عقیدهدارد نیازها دارایسلسلهمراتباز ابتداییتا پیشرفتههستند. کسانیکهکلیهنیازهایشانبرآوردهشدهاست، نیازهایپیشرفتهرا مهمتر از نیازهایابتداییمیدانند؛ بنابراینارضاییکنیازموجبو سببپیدایشنیازهایدیگر میگردد و بدینترتیبخواستهها و علیالاصولرفتار انسانیاز سوینیازهایارضا نشدههدایتمیشوند (3، ص48ـ15). تزهایمازلو بهعنوانیکروانشناسانسانگرا (اومانیست) ازمطرحتریننظریاتارائهشدهدر زمینهنیازها است. برخیتزهایمازلو را برایساختنیکتئورینیاز، مناسبومفید میدانند و برخیدیگر اینتزها را بیفایدهقلمداد میکنند. با اینحالنکاتاساسیو مهمیدر نظریاتمازلووجود دارد کهکاربرد مناسبیبرایتبییننیازها پیدا میکنند.
نمودار 2ــ1. سلسلهمراتبنیازها از نظر مازلو (1، ص)
در حوزهروانشناسیو از سویاندیشمنداناینرشتهنظریاتدیگریدربارهنیازها مطرحشدهاست. هنریالکساندر ماری، کارلراجرز Carl Rogers ، اریکفروم Erich Fromm ، لیندگرن H.C. Lidngron وهورنایHorney از جملهافرادیاند کهقایلبهتقسیمبندیو سلسلهمراتبخاصیبراینیازهایانسانیبودهو بانگرشهایمتفاوتیبهتبیینو تحلیلنیازها پرداختهاند.
نیاز از دیدگاهجامعهشناسی
جامعهشناساننیاز را از لحاظپیوستگیو ارتباطفرد با جامعهو محیطپیرامونشمطالعهمیکنند. در ایننوعنگرش،نیازها در سطحفرد و شرایطو موقعیتاو مطرحنمیگردند، بلکهنیازهایگروهی، جمعیو اجتماعیدر کنشمتقابلمورد توجهقرار میگیرند. نیازهایناشیاز روابطفرد با گروهیا اجتماعو بالعکس، تحتتاثیر متغیرهایگوناگونیاندکهتعیینحد و مرز برایآنها ممکننیست. نیازها از بعد اجتماعیدارایخصوصیاتزیرند:
- نیازها ناشیاز روابطفرد با اجتماعهستند و بهصورتدو سویهپدید میآیند.
- نظامهایاجتماعی، سیاسی، فرهنگیو اقتصادیدر پیدایش، رشد و تکاملنیازها نقشاساسیدارند.
- نیازها مطابققواعد، موازینو شرایطاجتماعی، فرهنگی، سیاسیو اقتصادیایجاد میگردند و تغییر و تکاملمییابند. انسانها هموارهدر پیآنهستند کهنیازهایخود را با هنجارهایاکثریتافراد جامعهتطبیقدهند (3، ص). در جامعهنیروها و عواملیوجود دارند کهایجاد و هدایتنیازها ــ حتینیازهایجسمیــ را در کنترلخودمیگیرند. - پیدایشنیازهایجدید در جریاناجتماعیشدنانسان، موجباستقرار سازمانها و نظامهایخاصبرایارضایآنها میشود. - نیازها در جامعه، همانند یکزنجیرهبههمپیوستههستند و جریاننیاز آفرینیبدونمحدودیتو توقفادامهمییابد. بیننیازهایفردیو اجتماعیپیوستگیوجود دارد و تاثیر متقابلآنها بر روییکدیگر هموارهباید مورد توجهقرار گیرد. جامعهشناسانعموما بر جنبهاجتماعیپدیدهنیاز تاکید دارند، اگر چهدرجزئیاتاتفاقنظر وجود ندارد. آناننیاز را کمتر یکپدیدهطبیعیو فطریبا هدفمشخص، بلکهبیشتر تلقینشدهازسویجامعهمیدانند. بههمیندلیلنیز دارندروف(3، ص16ــ15) واژهعلاقهرا بر نیاز ترجیحمیدهد. هوندریشHondrich نیازها را کشاکشبیندو ادراکمیداند: ادراکشخصاز یکوسیلهارضا، و ادراکاو از آنکهنمیتواندهمانموقعآنوسیلهرا بهدستآورد. بدینترتیبهوندریشبهعنوانجامعهشناس، بر محرکهایبیرونی(اجتماعی) بهعنوانعواملاصلیپدیدآورندهنیاز تاکید میکند. مطالعهنیازها بدونتوجهخاصبهابعاد اجتماعیوتاثیرات اجتماعبر روینیازها، و نیز بدونتوجهبهاثراتیکهنیازهایپدید آمدهبر جامعهدارد، غیرقابلتوجیهاست.نیازهایمشترکافراد وقتیدر کنار همقرار میگیرند، شکلگروهیو اجتماعیپیدا میکنند و در مقایسهبا نیازهایفردی، ماهیتیدگرگونهمییابند. نیاز یکفرد بهتحصیلو سوادآموزی، با مراجعهبهمعلمو پرداختهزینهآموزشیقابلرفعاست. اما ایننیاز وقتیشکلو ماهیتیگروهیبهخود میگیرد، وضعیتیدیگر پیدا میکند؛ از جملهاینکهنیاز بهسازمانیبرایایجاد نظم، تنظیممقرراتو برنامهریزیدرسی، و... ضروریمیگردد. از اینرو تحلیلنیازهایفردیو اجتماعیباید با سطحبندیخاصیکهبرایهر یکاز آنها تعریفمیشود، صورتگیرد. توجهویژهجامعهشناسانروینیازهاییمتمرکز شدهکهقابلیتتسرّیبهدیگر افراد و کسبماهیتجمعیرا دارند. آنانمرز انبساطنیازهایجدید را دستیابیهمهافراد بهاستانداردهایموجود در جامعهمیدانند و اگر استانداردها و هنجارهایجدیدیوارد جامعهنشود و انتشار نیابد، انسانها میتوانند در ارضاینیازهایخود بهیکتعادلبرسند (3، ص52).برادشاوBradshaw نیازها را بهچهار دستهتقسیممیکند: 1 ـ نیازهایهنجاریNormative Needs : بر اساساستانداردهایوضعشده، بهرهمندیاز برخیخدماتو امکاناتبرایعمومالزامیمیشود و از جملهنیازهایاصلیو اساسیقلمداد میگردد. مانند : وجود تعداد مشخصتختبیمارستانیبهازایدرصدیاز جمعیت. 2 ـ نیازتطبیقیComparative Needs : ایننیاز در مقایسهوضعیتخود با دیگرانو ارزیابیمقایسهایپدید میآید؛ مانندمیزاندرآمد، وضعیتمحلسکونت، و امثالآن. 3 ـ نیاز احساسشدهیا ذهنیFelt Needs: ایننوع نیاز براساستجارب، پیشینهذهنیو ادراکاتفردیو گروهیجدید میآید و ممکناستبا نیاز واقعیمنطبقنباشد. 4 ـ نیاز اظهارشده Expressed Needs : هماننیاز احساسشدهاستکهفعلیتمییابد و در قالبتقاضا برایخدماتو امکاناتمطرحمیگردد (6، ص37ــ36). یورک York تعریفنیاز را بهعنوانیکموضوعاجتماعیو در آمیختهبا سیاست(6، ص5)، و مکلیپMckllip نیاز را داوریارزشیافراد و گروهها دربارهمشکلاتیمیداند کهباید راهحلیبرایتامینآنها یافتشود. تلاشاندیشمندانبرایتبییننیازها منجر بهارائهنظریههایگوناگونیشدهاست(3، صــ56)، از جملهنظریهبیعدالتینسبی Relation Deprivation هوندریشو فیلد تئوری Field Theory لوینLewin . اینتلاشها اگرچهثمربخشبود و نتایجمطلوبیداشت، اما منجر بهارائهیکنظریهکاملا مناسبو بینقصبرایتبییننیازهایخاصو محدود بهشرایطزمانیو مکانینگردید. سلسلهمراتبنیازها را ـ اعماز اینکهفردییااجتماعیباشند ــ از نظر اولویتتامینآنها، میتوانبدینگونهمرزبندیکرد (نمودار 3ـ1(
- نیازهاییکهتامینآنها ضروریاست؛
- نیازهاییکهتامینآنها بهتر است؛
- نیازهاییکهمیتوانآنها را تامینکرد.
نیازهاییکهتامینآنها کاملاً ضروریاست )مانند اطلاعاتی که حیاتی است( | ||||
نیازهاییکهبهتر استآنها را ارضا کرد | ||||
نیازهاییکهمیتوانآنها را تامینکرد )ارضای آنها ضرورت چندانی ندارد( |
نمودار 3ــ1. سلسلهمراتبنیازها از نظر اولویتتامینآنها
بنابراینبرایسنجشنیازها، طبقهبندیو تعییناولویتشاننیازمند ابزار هستیم، ابزاریکهبتواند با تبیینهمهجانبهنیازهایواقعی، امکانبرنامهریزیرا برایتامینآنها فراهمسازد. وقتیابعاد اجتماعینیاز مورد توجهباشد، کاربردابزار علمیدر تبیینو تحلیلنیازها، اهمیتبیشتریپیدا میکند. از اینرو ابزاریکهبرایسنجشنیازهایفردیمورد استفادهقرار میگیرد، عموما مربوطبهحوزهروانشناسیاست. اما در سنجشنیازهایاجتماعی، با توجهبهماهیتآنها ناگزیر از بهرهگیریاز روشهایعلوماجتماعیهستیم. اینموضوعمحور بحثفصلدوماست.
منابعفصلاول
1- سیف، علیاکبر(1375). روانشناسیپرورشی.تهران: انتشاراتآگاه.
2- رحیمینیک، اعظم(1374). نظریههاینیاز و انگیزش.تهران: دانشگاهآزاد اسلامی.
3- رفیعپور، فرامرز(1364). جامعهروستاییو نیازهایآن.تهران: شرکتسهامیانتشار.
4- ویسمان، هرمان(1373). خدماتاطلاعرسانیکامپیوتر.ترجمهجعفر مهراد. شیراز: انتشاراتنوید.